به گزارش خبرگزاری فارس از بیرجند، مجلس برپا میشود، مداح دلها را به سمت کربلا میبرد، خانمی نذر میکند گوشوارههایش را برای اطعام زوار حسین (ع) بدهد و دیگری مقداری پول کمک میکند، خانمی دیگر که اشک گوشه چشمانش را پاک میکند با نگاه حسرتزده در دلش میگوید کاش من هم قدری توان داشتم تا لااقل کاری برای زوار مولایم انجام دهم؛ به دستهایش نگاه میکند که سالهاست نقش ترنج بر صفحه تار و پود دار قالی زده است و با خودش میگوید کاش میشد از این طریق خدمتی انجام دهم.
نقش عشق میبافند
شاید این سخن ندای قلب بسیاری از بانوان ارادتمند به اهل بیت (ع) بود که سبب برپایی کارگاههای قالیبافی عتبات عالیات شد، کارگاههایی که در آن فقط تار و پود را گره نمیزنند بلکه دلها به حسین (ع) گره میخورد و نقش عشق بافته میشود.
حالا چندسالی است که این کارگاهها در گوشه گوشه شهر راهاندازی شده است و خیل بانوان عاشق اهل بیت(ع) راهی این کارگاهها میشوند تا با هر رج که میبافند علاقه خود را ثابت کنند.
یکی از این کارگاهها در آستانه محرم در مسجد امام جعفرصادق(ع) بیرجند راهاندازی شد و روایت امروز ما حکایت جمعی از این بانوان است.
اتاقی کوچک که بیش از ۱۲ متر نیست کنار درب ورودی مسجد به عنوان محل حضور بانوان برای خدمت حدود 60 نفر از بانوان به اهل بیت انتخاب شده بود؛ در و دیوار آجری نشان از سادگی اتاق دارد و دو دستگاه قالیبافی در آن دایر شده است.
با ورودم و عرض سلام به گرمی جوابم را میدهند و از نحوه فعالیت خود در این کارگاه میگویند.
هر روز ساعت 7 صبح درب کارگاه با قرائت اللهم رب النور العظیم دعای عهد، یک سلام به اباعبدالله(ع) و بوی دانههای اسپند باز میشود و در طول مدت فعالیت ذکر صلوات را بر لب دارند و تنها خواستهشان در سجده نماز اللهم ارزقنا شفاعهالحسین است.
میگویند مسؤولین کارگاه به کربلا رفتهاند و آنها جاماندهاند، سن و سالشان تقریبا به هم نزدیک است و تصور میکنم همین دلیلی شده که از مسیرهای دور و نزدیک شهر به این کارگاه قالیبافی بیایند و کنار هم جمع شوند.
طی مسافت طولانی برای خدمت
خانم امینپور که خود از سنین بسیار کم تجربه قالیبافی را داشته و همین هنرش سبب شده در این کارگاه حضور پیدا کند، میگوید: این کارگاه از ابتدای محرم راهاندازی شده و من از یک محله دیگر برای بافت قالی به کارگاه میآیم.
وی انگیزه اصلیاش را برای این حضور عشق به اباعبدالله الحسین(ع) دانست و گفت: تنها یک بار به کربلا مشرف شدم و آرزوی سفر دوباره را دارم چون به زیارت حرم ائمه در سامرا و کاظمین نرفتم و از وقتی شنیدم این قالی برای کاظمین است هر وقت قالی را میبافم عرض ارادت و سلام را خدمت ائمه(ع) دارم.
نیتی خالصانه ...
خانم مصطفوی کارگاههای قالیبافی را یکی از خیرات اثرگذار بانوان برای عتبات عالیات دانست و گفت: یک نفر به لحاظ مادی میتواند کمک کند و یک نفر هم از هنر خود برای کمک به عتبات استفاده میکند.
وی بیان داشت: این کارگاهها سبب شد تا کار ما جزو بهترین خیرات ما به حساب آید چراکه چندین روز برای این قالی وقت میگذاریم، همنفس این قالی میشویم و چون هر روزی که به اینجا میآییم با نیت خیرخواهانه و خالص است لذا هرکسی این فرش را بخرد نیز احساس خوبی خواهد داشت.
احساس خستگی نمیکنیم
خانم اذانی هم با وجودی که همسر بیماری در خانه دارد اما در این ایام، هر روز به کارگاه بافت قالی آمده است و میگوید: ممکن است از کارهای خانه خسته شویم اما چون اینجا برای ارادت و عشق به اهل بیت(ع) کار میکنیم هرگز احساس خستگی نمیکنیم.
خانم محمدی هم درحالی که چشمانش بارانی شده است، گفت: چندروز پیش به قدری دستم درد داشت که فکر نمیکردم بتوانم کار کنم اما وقتی پشت دار قالی رفتم احساس درد نداشتم و این را از عنایت آقا امام حسین (ع) میدانم.
وی افزود: درست است که توفیق حضور در کربلا را نداریم اما آنهایی که میروند به یاد شهدا باشند چراکه امروز به حرمت خون شهدا راه کربلا باز شده است و همه باید قدردان شهدا باشیم.
آرزوی دستهجمعی..
آرزوی همه این بانوانی که در این کارگاه حضور دارند حضور در پیادهروی اربعین است و حتی یکی از آنها گفت از خدا خواستم قبل از مرگ پیاده به کربلا بروم و مسیری که فرزندان امام حسین(ع) را به اسارت بردند را درک کنم و در همین زمان بود که یکی از بانوان با چشمانی پر از اشک گفت: اسرای کربلا را با چه حالی بردند و ما با چه حالی میرویم، آنها را تازیانه میزدند و امروز ما با عزت میرویم.
این بانوان در این کارگاه با عشقی وصفنشدنی وقت خود را وقف خدمت برای آستان ائمه اطهار(ع) کرده بودند و همگی از برکات این حضور و آرزوی خود برای حضور در پیادهروی اربعین میگفتند و من با خود زمزمه میکردم...
در دل جاده باید رفت
عشق را، دلهره را، در دل جاده باید برد
کولهها را باید بست
در دل جاده باید رفت...
انتهای پیام/3403/ج/و